سو تفاهم داستان طنز + ‏18

 

 

 

پس از معاینات و آزمایش های مربوطه، پزشک نظر داد که متاسفانه مشکل از مرد میباشد و تنها راه حل ممکن، بهره برداری از خدمات »پدر جایگزین« است. زن: منظورتان از پدر جایگزین چیست؟

پزشک: مردی که با دقت انتخاب می شود تا نقش شوهر را اجرا و به بارداری خانم کمک کند.. زن تردید نشان داد لکن شوهرش بچه می خواست و او را راضی کرد تا راه حل را بعنوان تجویز پزشک بپذیرد. چند روز بعد جوانی را یافتند تا زمانیکه شوهر در خانه نباشد برای انجام وظیفه مراجعه کند. روز موعود فرا رسید، لکن همسایه طبقه بالا نيز همان روز عکاسی را برای گرفتن عکس از نوزاد خود دعوت كرده بود تا در منزل از كودكشان چند عكس بگيرد.از بد حادثه عکاس آدرس را اشتباهی رفته و به خانه زوج جوان رسید و در زد. زن در را باز کرد. - سلام، برای موضوع بچه آمدم. - سلام، بفرمائید. - میخوام هرچه زودتر شروع کنم. - باشه! بریم اتاق خواب؟ - حرفی نیست، هرچند که سالن مناسب تر است؛ دو تا روی فرش، دوتا رو مبل و یکی هم تو حیاط. - چند تا؟ - حداقل پنج تا. البته اگر بیشتر خواستید حرفی نیست. عکاس در حالیکه آلبومی را از کیف خود بیرون می آورد، ادامه داد: - مایلم نمونه کارم را نشونتون بدم. روشی را بکار می برم که مشتریام خیلی دوست دارن.. مثلاً ببینید این بچه چقدر زیباست. اینکار رو تو یک پارک کردم.. وسط روز بود و مردم جمع شدن تماشا کنن. اون خانم خیلی پر توقع بود و مرتباً بهانه می گرفت اون خانم خیلی پر توقع بود و مرتباً بهانه می گرفت. در نهایت مجبور شدم از دو تا از دوستام کمک بگیرم. علاوه بر اون یه بچه گربه هم اونجا بود و دم و دستگاه رو گاز می گرفت. زن بیچاره حیرت زده به سخنان گوش می کرد. - حالا این دوقلوها را نگاه کنین.. اینبار خودی نشان دادم. مامانه همکاری تاپی کرد وظرف پنچ دقیقه کارمون رو تموم کردیم. رسیدم و با دو تا تق تق همه چیز روبراه شد و این دوقلوهائی که می بینید.. حیرت زن به نوعی سرگیجه تبدیل شده بود و عکاس اینگونه ادامه می داد: - در مورد این بچه کار سخت تر بود. مامانش عصبی شده بود. بهش گفتم شما آروم باشید تا من کار خودمو بکنم. روشو برگردوند و همه چی بخوبی و خوشی پایان یافت. چیزی نمونده بود که زن بیچاره از حال برود. طرف آلبوم را جمع کرده و گفت: - شروع کنیم؟ - هر وقت شما بگین! - عالیه! میرم سه پایه رو بیارم... - سه پایه؟ برای چی؟ - آخه وسیله کار خیلی بزرگه. نمی تونم تو دست بگیرمش و بایستی بذارمش رو سه پایه و ... خانم.... خانووووووم.... کجا میری؟ چرا فرار میکنی؟ پس بچه چی شد؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: چهار شنبه 28 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 204
بازدید ماه : 431
بازدید کل : 117209
تعداد مطالب : 64
تعداد نظرات : 42
تعداد آنلاین : 1




Play Bike Mania On Ice

<-PollName->

<-PollItems->