وب سایت فارسی زبان برای دانلود ها | www.4downloads.ir

 

سازنده یک مجتمع مسکونی در شهرستان اسلامشهر در نمای ساختمان خود، شکل برج‌میلاد را طراحی کرده و احجام این سازه بلند را عینا در نمای این ساختمان به تصویر کشیده است.
 

 




تاریخ: پنج شنبه 22 تير 1398برچسب:,
ارسال توسط مری
ارسال توسط مری



 
     







       





 

 



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 4 تير 1391برچسب:,
ارسال توسط مری

شاعر زن میگه :
به نام خدایی که زن آفرید

حکیمانه امثال ِ من آفرید



خدایی که اول تو را از گل
و بعداً مرا از خشت آفرید!

برای من انواع گیسو و موی

برای تو قدری چمن آفرید!



مرا شکل طاووس کرد و تو را

شبیه بز و کرگدن آفرید!



به نام خدایی که اعجاز کرد

مرا مثل آهو ختن آفرید



تو را روز اول به همراه من

رها در بهشت عدن آفرید



ولی بعداً آمد و از روی لطف

مرا بی کس و بی وطن آفرید



خدایی که زیر سبیل شما

بلندگو به جای دهن آفرید!



وزیر و وکیل و رئیس ات نمود

مرا خانه داری خفن! آفرید



برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب

شراره، پری، نسترن آفرید



برای من اما فقط یک نفر

براد پیت من را حَسَنْ آفرید!



برایم لباس عروسی کشید

و عمری مرا در کفن آفرید
پاسخ شاعر مرد:



به ‌نام خداوند مردآفرین

که بر حسن صنعش هزار آفرین



خدایی که از گِل مرا خلق کرد

چنین عاقل و بالغ و نازنین



خدایی که مردی چو من آفرید

و شد نام وی احسن‌الخالقین



پس از آفرینش به من هدیه داد

مکانی درون بهشت برین



خدایی که از بس مرا خوب ساخت

ندارم نیازی به لاک، همچنین



رژ و ریمل و خط چشم و کرم

تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین



دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست

نه کار پزشک و پروتز، همین!



نداده مرا عشوه و مکر و ناز

نداده دم مشک من اشک و فین!



مرا ساده و بی‌ریا آفرید

جدا از حسادت و بی‌خشم و کین



زنی از همین سادگی سود برد

به من گفت از آن سیب قرمز بچین



من ساده چیدم از آن تک‌ درخت

و دادم به او سیب چون انگبین



چو وارد نبودم به دوز و کلک

من افتادم از آسمان بر زمین



و البته در این مرا پند بود

که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر

و بیرون بده حرفشان را از این



که زن از همان بدو پیدایشت

نشسته مداوم تو را در کمین!





تاریخ: سه شنبه 30 فروردين 1389برچسب:,
ارسال توسط مری

دید مجنون دختری مست و ملنگ
 در خیابان با جوانانی مشنگ

     با دلی پردرد گفتا این چنین
  (حرف ها دارم بیا (پیشم بشین

من شنیدم تازگی چت می کنی
با جوانی اهل تربت می کنی

نامه های عاشقانه می دهی
با ایمیل از ( توی) خانه می دهی

عصرها اطراف میدان ونک
می پلاسی با جوانان ونک

موی صاف خود مجعد می کنی
با رپی ها رفت و آمد می کنی

بینی خود را نمودی چون مویز
جای لطفاً نیز می گویی (پلیز)

خرمن مو را چرا آتش زدی؟
زیر ابرو را چرا آتش زدی؟

چشم قیس عامری روشن شده
دختری چون تو مثال زن شده

دامن چین چین گلدارت چه شد؟
صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟

ابروی همچون هلالت هم پرید؟
آن دل صاف و زلالت هم پرید؟

قلب تو چون آینه شفاف بود
کی در آن یک ذرّه ( شین و کاف) بود

دیگر آن لیلای سابق نیستی
مثل سابق صاف و عاشق نیستی

قبلنا عشق تو صاف و ساده بود
مهر مجنون در دلت افتاده بود

تو مرا بهر خودم می خواستی
طعنه ها کی می زدی از کاستی؟

زهرماری هم که گویا خورده ای
آبروی هرچه دختر برده ای

رو به مجنون کرد لیلا گفت : هان
سورۀ یاسین درِ ِگوشم نخوان

تو چه داری تا شوم من چاکرت؟
مثل قبلن ها شوم اسپانسرت ؟

خانه داری ؟ نه ، اتول ؟ نه ، پس بمیر
یا برو دیوانه ای دیگر بگیر

ریش و پشم تو رسیده روی ناف
هستی از عقل و درایت هم معاف

آن طرف اما جوان و خوشگل است
بچه پولدار است گرچه که ول است

او سمندی زیر پا دارد ولی
تو به زحمت صاحب اسب شـَلی

خانه ات دشت و بیابان خداست
خانۀ او لااقل آن بالاهاست

با چنین اوضاع و احوالت یقین
خوشه ات یک می شود ، حالا ببین

او ولی با این همه پول و پله
خوشۀ سه می شود سویش یله

گرچه راحت هست از درک و شعور
پول می ریزد به پای من چه جور

عشق بی مایه فطیر است ای بشر
گرچه باشی همچو یک قرص قمر

عاشق بی پول می خواهم چکار
هی نگو عشقم ، عزیزم ، زهر مار

راست می گویند، تو دیوانه ای
با اصول عاشقی بیگانه ای

این همه اشعار می گویی که چه؟
دربیابان راه می پویی که چه؟

بازگرد امروز سوی کوه و دشت
دورۀ عشاق تاریخی گذشت

تازه شیرین هم سر ِ عقل آمده
قید فرهاد جـُلمبر! را زده

یا همین عذار شده شکل گوگوش
کرده از سرتا نوک پایش روتوش

با جوانان رپی دم خور شده
نان وامق کاملاً آجر شده

ویس هم داده به رامین این پیام
بین ما هرچه که بوده شد تمام

پس ببین مجنون شده دنیا عوض
راه تهرن را نکن هرروزه گز

اکس پارتی کرده ما را هوشیار
گرچه بعدش می شود آدم خمار

بیخیال من برو کشکت بساب
چون مرا هرگز نمی بینی به خواب

گفت با «جاوید» مجنون این چنین:
حال و روز لیلی ما را ببین

بشکند این « دست شور بی نمک»
کرده ما را دختر قرتی اَنک

حال که قرتی شده لیلای من
نیست دیگر عاشق و شیدای من

می روم من هم پی ( کیسی ) دگر
تا رود از کله ام عشقش به در

فکر کرده تحفه اش آورده است
یا که قیس عامری یک برده است

آی آقای نظامی شد تمام
قصۀ لیلی و مجنون ، والسلام

خط بزن شعری که در کردی زما
چون شده لیلای شعرت بی وفا

 



ادامه مطلب...
تاریخ: سه شنبه 31 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

آموزش رانندگی توسط بانوان(طنز) - www.RadsMs.com

 

 



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 29 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری
 


 

بنزین رود ز دستم صاحب دلان خدا را

بنزین دهیم اینک پنهان ، نه آشکارا

در این شب سیاهم گم گشته کارت بنزین

یا رب چه سان توان رفت تا بیت خاله سارا

 

در جایگاه بنزین گالن به دست زین پس

بنزین کنم گدایی تاوان این خطا را

ای مردمان که باشد سهمیه تان فراوان

بهر خدا نمایید با همچو من مدارا

در نیمه راه و بیراه ای بر اتول سواران

با یک دو لیتر بنزین یاری کنید ما را

بنزین انیس ما بود ، یار شفیق ما بود

دیگر به خواب ببینیم دیدار آشنا را

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

بنزین مده تو ارزان لیکن ستارگان را

رندی ز عمه پرسید بنزین کجاست آزاد

گفتا به رند عمه اش در بلخ یا بخارا

گفتند داده دولت سهمیه ایی فراوان

مردان مجلس و آن رندان پارسا را

در کوی مجلس ای داد ما را گذر ندادند

یا رب چه سان توان داد تغییر این قضا را

دیدم به خواب خوش دوش یک هاتفی که میگفت

از روی پند و اندرز درویش بینوا را

بنزین صدتومن را مفروش کم ز پانصد

کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را

بنزین لیتری پانصد هر کو شنید گفتا

اینک سزای آن کو کفران کند خدا را

در این زمانه دیگر ماشین اثر ندارد

ماشین کنون برابر با خار و سنگ خارا

جانا دگر نمانده بنزین به باک چهره(*)

ای یار مانده در راه معذور بدار ما را

No related posts.




تاریخ: چهار شنبه 16 فروردين 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

روز پرستار بر جامعه پرستاری مبارک*

اخلاق پرستاری
الف- هدایت بیمار
، بیمار زندگی را از زاویه درد و رنج می بیند؛ کبوتران عبرت بر دل بیمار ظهور مییابد و به تفکر فرو میرود.. پرستار تنهامونس ، رنج‏ها و تحولات روحی بیمار است، پرستار در این لحظات باید دست بیمار را بگیرد و او را یاری رساند؛
ب- امید وار کردن به زنده ماندن ورفع نیاز
تلخی دارو، سختی تنهایی، شدت درد باعث می شود بیمار خود را ببازد و سلامتی‏اش را در آینده مبهم می‏بیند و این‏جاست که اگر امید خود به زندگی نیابد ممکن است اصلاً به بهبود نرسد.دین مبین اسلام سفارش به امیدوار کردن بیماران به زندگی نموده است ؛ چرا که این کار،روح بیمار را شادمان می‏کند و طراوت جسمی را به ارمغان می‏آورد
پیامبرمکرّم اسلام صلی ... برآوردن حاجت بیمار را موجب آمرزش گناهان دانسته است
ج -کمک به انجام اعمال عبادی
عبادت روح زندگی، ، و مایه کمال انسان است. به راستی چه کسی جز خدا فریادرس است؟ تنها از او باید کمک جست و در برابرش زانو زد، به سجود رفت. زیرا موجب ارمش درد ورنج بیماری است ، زمانی که بجا آوردنِ اعمال عبادی بری مریض دشوار بود. این فرشتگان سفید پوشند که می‏تواند بیمار را در انجام اعمال عبادی یاری رساند.

 
 



تاریخ: چهار شنبه 9 فروردين 1387برچسب:,
ارسال توسط مری

تصویر بدون سانسور شنای بانوان اسلامی در ایران!

تصویر بدون سانسور شنای بانوان اسلامی در ایران!
بدون شرح!

 


شنای بانوان اسلامی در ایران!
 


ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 9 فروردين 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

تجاوز دسته جمعی در یکی از خیابان های تهران +عکس

 

"خیلی جذاب حتما در ادامه  مطلب نگاه کنید "



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 29 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 29 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری
 

 

 

۱۰ اشتباه عاشقانه که نباید انجام داد

 

کسانی که در غم اندوه به هم خوردن رابطه یی هستند، گرایش خیلی زیادی دارند که دقیقا برعکس آنچه که باید را انجام دهند. به همین خاطر گاهی صدمه ی جبران ناپذیری را به رابطه شان می زنند. در هر فاجعه یی، اولین قدم متوقف کردن خونریزی و بعد حل مشکل است. رابطه ی عاطفی شما هم از این امر مستثنی نیست. زن ها دنبال مردهای قوی هستند که بتوانند از آن ها محافظت کنند و مردها به هیچ وجه به زن هایی که به آن ها اجازه نمی دهند هر کاری که می خواهند بکنند، احترام نمی گذارند پس اگر می خواهید عشق سابق تان را دوباره به رابطه برگردانید چند اشتباه زیر را مرتکب نشوید.

 

با ترک این ده اشتباه به خودتان ثابت خواهید کرد که ارزش یک عشق واقعی را دارید.

۱) بیش از حد مهربان نباشید

نباید این قدر راحت هر چه طرف تان می گوید را گوش دهید و انتظار داشته باشید که رابطه تان هم خیلی عالی باشد! اینطور در موردش فکر کنید؛ در همه ی داستان های خوب یک تضاد یا کشمکش وجود دارد. در فیلم جنگ ستارگان، هم آدم های خوب بودند و هم آدم های بد! پس این تضادهاست که باعث جالب و جذاب شدن مسایل می شود و یک رابطه بدون تضاد و کشمکش واقعاً خسته کننده خواهد شد. خیلی مهربان و خوب بودن یعنی منفعل، بی اعتماد به خود مضطرب و قابل پیش بینی هستید. یادتان باشد که برای روشن کردن شعله ی آتش، اصطحکاک لازم است پس روی حرف خودتان بایستید.

۲) او را مجبور نکنید

نمی توانید با یک بحث منطقی رابطه تان را از نو بسازید. شاید بتوانید برای خودتان دلیل و منطق بیاورید. اما برای طرف مقابل تان نمی توانید!

شما نمی توانید یک نفر را قانع کنید دوست تان بدارد یا بخواهد که با شما باشد. احساسات به این طریق عمل نمی کنند. قلب انسان ها واکنشی است. نه منطقی، پس به جای این که با بحث منطقی طرف تان را برگردانید، کارهای دیگری انجام دهید تا قلب او واکنش دهد.

۳) التماس نکنید

خیلی ها برای نگه داشتن طرف شان دست به عجز و لابه می زنند؛ «خواهش می کنم نرو، هر کاری که بخواهی برایت می کنم…» به هیچ وجه این کار را نکنید! این هیچ شباهتی به یک رابطه ی عاشقانه ندارد. شاید برای چند وقت طرف مقابل با شما بماند، اما همه احترامتان را پیش او از دست خواهید داد. این یعنی به محض این که یک نفر بهتر سر راه او قرار بگیرد، شما را ترک می کند.

۴) مرتب هدیه نخرید

تا به حال شنیده اید: «عشق من را نمی توانی بخری!» شاید وقتش شده خوب به این حرف گوش کنید. گل و هدیه برای تشکر یا ابراز عشق هستند، اما برای شما جذابیت نمی خرند. در واقع، حتی می تواند تنفر آور هم باشد. این کار به طرف تان می گوید که شما فکر می کنید به اندازه ی کافی خوب نیستید و نمی توانید روی خوبی های خودتان تکیه کنید. به همین خاطر برای پوشاندن اشکالات خود برای او هدیه می خرید.

۵) هر ۵ دقیقه یکبار نگویید «دوستت دارم»

افتادن در دام این اشتباه خیلی ساده است، این که بخواهید تند و تند به طرف تان بگویید که چقدر برای تان ارزش دارد و چقدر دوستش دارید. خسته کردن طرف تان با «دوستت دارم» ها چندان کار رمانتیکی نیست.

احساسات قوی شما ممکن است تنها چیزی باشد که طرف تان را از شما دور کرده است، چون نشان می دهد که گدای عشق و محبت هستید.

۶) تفاوت های جنسی را فراموش نکنید

خیلی وقت ها افراد نمی توانند نظر جنس مخالف شان را به خود جلب کنند، چون کارهایی انجام می دهند و طوری رفتار می کنند که نظر خودشان و هم جنسان شان را جلب می کند. مردها و زن ها به چیزهای مختلفی جذب می شوند. نمی توانید از چیزهایی که برای خودتان جذاب است برای جلب توجه جنس مخالف استفاده کنید.

مثلامردها بیشتر جذب ظاهر زن ها می شوند.در حالی که برای زن ها بیشتر شخصیت مردها مهم است.

این به آن معنی نیست که مردها نباید به ظاهرشان برسند یا زن ها نباید سعی کنند آدمهای خوبی باشند. معنی آن این است که باید تلاش تان را بکنید که روی چیزهایی که برای طرف مقابل تان جذاب است بیشتر کار کنید.

۷) همه قدرت را به او ندهید

طوری رفتار نکنید که اگر طرف تان شما را ترک می کند انگار زندگی تان به پایان رسیده است. این کار همه قدرت را به او می دهد و باعث می شود شما یک بدبخت بیچاره به نظر برسید که هر کس می تواند شما را راحت دور بیندازد. این چیز جالبی نیست و فقط تا زمانی ادامه پیدا می کند که یک فرد جدید از راه برسد. اگر می خواهید طرف تان را برگردانید باید احترام خودتان را نگه دارید.

۸) در دام ظاهر و پول نیفتید

فرهنگ ما طوری است که همه تصور می کنند ظاهر و پول برای همه در درجه اول اهمیت قرار دارد. اما واقعیت این است که مردم ما با این قدر کوته بین نیستند، مخصوصاً وقتی رابطه یی نزدیک با طرف مقابل داشته باشید. ظاهر و پول نمی توانند پایه و اساس یک رابطه ی پایدار را بسازند. این ها فقط مثل پرده ی خانه می مانند که بعد از یک مدت کهنه شده و دل صاحبخانه را می زند. بعضی ها اشتباه کرده و می گویند: «فوقش اینقدر پول از دست می دهم، اما باز او را به دست می آورم. نه! باید وارد عمل شوید و برای برگرداندن عشق تان اقدام کنید.

۹) اشتباه نشانه ها را درک نکنید

وقتی طرف مقابل تان می خواهد برای اصلاح اوضاع به شما فرصتی بدهد، یک نشانه وجود دارد. باید این نشانه ها را درست درک کنید تا دچار اشتباه نشده و به موقع به آن نشانه ها واکنش دهید. این مورد کمی سخت می شود، اما می توانید در مورد رفتارهای انسانی مطالعه کنید. مخصوصاً در مورد دینامیک های مرد و زن و روابط عاشقانه، وقتی اطلاعات تان در این زمینه زیاد شد. آن وقت می توانید با نشان دادن علامت های خاص خودتان، شروع به تأثیر گذاری و گرفتن کنترل هر رابطه یی کنید.

۱۰) کمک بگیرید!

خیلی ها با اشتباهات مختلفی که پشت سر هم مرتکب می شوند، رابطه شان به طور دردناکی به هم می خورد.

در این گونه مواقع اکثر افراد نمی دانند چه باید بکنند، اما اگر وقت بگذارید و کمی در مورد روانشناسی و نیازها و امیال پایه یی انسان مطالعه کنید، می توانید کنترل از دست رفته رابطه را برگردانده و دوباره دل طرف تان را به دست آورید. باید تلاش کنید و این یعنی کمک بگیرید.




تاریخ: چهار شنبه 28 دی 1398برچسب:,
ارسال توسط مری
 
پس از معاینات و آزمایش های مربوطه، پزشک نظر داد که متاسفانه مشکل از مرد میباشد و تنها راه حل ممکن، بهره برداری از خدمات »پدر جایگزین« است. زن: منظورتان از پدر جایگزین چیست؟


ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 28 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

دختری با مادرش در رختخواب           درددل می کرد با چشمی پر آب


گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست           زندگی از بهر من مطلوب نیست


گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟              روی دستت باد کردم مادرم!


سن من از بیست وشش افزون شد                  دل میان سینه غرق خون شد


هیچ کس مجنون این لیلا نشد                        شوهری از بهر من پیدا نش



غم میان سینه شد انباشته                      بوی ترشی خانه را برداشته!


مادرش چون حرف دختش را شنفت                          خنده بر لب آمدش آهسته گفت:


دخترم بخت تو هم وا می شود                             غنچه ی عشقت شکوفا می شود



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 26 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری


 

 

چطور می فهمی که در سال 2012 هستی؟
1. یهو نگاه میکنی می بینی خانوادت 3 نفر بیشتر نیستن ولی 5 خط موبایل دارن

2. واسه همکارت ایمیل میفرستی،در حالیکه پشت میز بغل دستی تو نشسته

3. رابطت با اقوام و دوستانی که ایمیل ندارن کمتر و کمتر میشه تا به حد صفر برسه

4.ماشینت رو جلوی در خونه پارک میکنی بعدش با موبایلت زنگ میزنی خونه که بیان کمک و چیزایی رو که خریدی ببرن داخل

5. هر آگهی تلویزیونی یه آدرس اینترنتی هم داره
 
6. وقتی خونه رو بدون موبایلت ترک میکنی،استرس همه وجودت رو میگیره و با سرعت برمیگردی که موبایلت رو برداری. بدون توجه به اینکه 20-30 سال از عمرت رو بدون موبایل گذروندی

8. صبحها قبل از خوردن صبحونه اولین کاری که میکنی سر زدن به اینترنت و چک کردن ایمیله
 

9. الان در حالیکه این ایمیل رو میخونی،سرت رو تکون میدی و لبخند میزنی
 
10. اینقدر سرگرم خوندن این ایمیل بودی که حتی متوجه نشدی این لیست شماره 7 نداره
 
11. الان دوباره برگشتی بالا که چک کنی شماره 7 رو داشته یا نه
 
12. و من مطمئنم که اگه دوباره برگردی بالاحتماً شماره 7 رو پیداش میکنی،بخاطر اینکه خوب بهش توجه نکردی.

13 .دوباره برمیگردی بالا ولی شماره 7 رو پیدا نمیکنی. خوب! من شوخی کردم ولی نشون میده که تو ، انسان عصر 2012، به خودت هم اعتماد نداری و هرچی بقیه میگن باور میکنی!




تاریخ: چهار شنبه 26 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

 

به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجت آفرید !
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره ، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید



تاریخ: چهار شنبه 25 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

 


 


ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 25 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 24 اسفند 1386برچسب:,
ارسال توسط مری


 

خانوم ها:

1-توی ماهیتابه روغن میریزن

2-اجاق گازو روشن میکنن

3-تخم مرغ رو همراه با نمک توی ماهیتابه میریزن

4- هم میزنن

5ـنوش جان میکنن

اقایون:

1-توی کابینت بالایی دنبال ماهیتابه میگردن

2-توی کابینت پایینی دنبال ماهیتابه میگردن وبلاخره پیدا میکنن

3-ماهیتابه رو روی اجاق گاز میزارن

4-توش روغن میریزن

5-توی یخچال تازه دنبال تخم مرغ میگردن

6-گاز رو روشن میکنن بوی سر که بلند میشه

7-ماهیتابه رو میشورن

8- تازه روغن میریزن توش

9-بعد تو کابینت دنبال نمک میگردن

10-نمک رو پیدا نمی کنن

11-کنار تلویزیون میرن نمک دون رو برمی دارن

12-می ایستن چند دقیقه تلویزیون رو نگاه میکنن

13- کم کم بوی رو غن بلند میشه

14-تخم مرغ رو میشکنن و با نمک توی ماهیتابه میریزن

15-دنبال قاشق میگردن

16-قاشق که پیدا نمی کنن با چنگال فلزی اون رو هم میزنن

17- بعد نیمرو رو می خورن

 

(حقیقت تلخه مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)

 




تاریخ: سه شنبه 23 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

فقط یک ایرانی استعداد چت کردن همزمان با 18 آی دی یاهو رو داره!

فقط یک ایرانی هنگام دور زدن با ماشین، بجای استفاده از راهنما، دستش رو بیرون از ماشین میاره!

فقط یک ایرانی میتونه بوسیله بوق ماشین از سلام و احوالپرسی گرفته تا فحش... استفاده کنه!
فقط در ایرانه که بعد از مراسم ازدواج به عروس و داماد به جای آرزوی خوشبختی انواع راه های کشتن گربه دم حجله را آموزش می دهند.
فقط در ایرانه که اگه دختری بهت محل نمی گذاره میگن عاشقته! و اگر پسری بهت محل نمی زاره اوا خواهره!
فقط در سریال های ایرانیه که آدم خوباش فقیرند و پر از اعتقاد و آدم بداش پولدارند و دزدند و به هیچ وجه آدم ها نمی تونند هر دو خصلت را داشته باشند.
فقط یک فروشنده ایرانیه که اگه وارد فروشگاه بشی و مثلا یک پیراهن را ازش بخوای بیاره تا پرو کنی میگه "اگه میخری بیارمش".
 فقط در ایرانه که بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیوفته.
 فقط در عروسی ایرانیه که تعداد بچه ها از تمام میهمان ها و خدمه بیشتره.
 فقط در رستوران ایرانیه که تو بجای معاشرت با کسایی که باهاشون اومدی، بر و بر میز روبروت رو نگاه میکنی .
فقط یک خانم ایرانیه که توی سوپر مارکت، سلمونی، مهمونی، صف مرغ و تخم مرغ، کفش پاشنه 25 سانتی میپوشه .
فقط در ایرانه که توی مهمونی، آدمها بجای معاشرت کردن و شاد بودن فقط به دنبال ایراد گرفتن و سوژه کردن هستند!
 فقط یه دختر ایرانی این استعداد رو داره که توی گرمای تابستون چکمه بپوشه و توی سرمای زمستون صندل.
 فقط ایرانی ها هستند که در فرودگاه ها یه 40/50 کیلو اضافه بار دارن.
 فقط ایرانیها هستند که در رستوران هتل دوربین بدست از غذا و همه توریستهای دیگه در حال خوردن غذا بدون اجازه فیلم میگیره تا به همه بگه من کجا بودم.
 فقط در اداره های دولتی ایرانه که هیچ وقت حق با مشتری نیست و هر یک از کارکنان خود مدیر کل آن اداره هستند و در ضمن به نشانه خاکی بودن کفشهاشونو زیر میز پارک میکنند و با دمپایی در اداره می چرخن.
فقط در اداره های دولتی ایرانه که امکان داره پرونده های شما گم بشه
. فقط یک ایرانی هست که پیش از یاد گرفتن کامپیوتر، می تونه فیلتر رو دور بزنه!
 



تاریخ: دو شنبه 22 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

 

چین یکی از قدرت های بلامنازع این روزهای دنیاست. یکی از پرچمعیت ترین کشورهای جهان که به لطف نیروی کار فراوان و سیاست های اقتصادی، امروز حرفهای زیادی در دنیا برای گفتن دارد.

تلاش می کنیم در این ایمیل با زبان گویا و رسای عکس و تصویر، گذشته و اکنون سرزمین باستانی چین را به شما نشان دهیم، سرزمین که همه چیز در آن زمین تا آسمان فرق کرده است.


 



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 22 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

بزرگترین رنجها از آن کسانی است که رنج نمیکشند .
سالی مملو از رنج و زحمت برات آرزو دارم !!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یادت باشه : تعطیلات بزودی تموم میشه وبعدش سرکار رفتنه که انتظار تورو میکشه !
بازم ۱سال کار و خستگی!
(ستاد کوفت کردن تعطیلات نوروزی)
* * * * * * * * * *  * * * * * * * * * * * * *
امیدوارم تو سال جدید موتور آرزو هات پنچر نشه !
عید
91 مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو عید میوه ها گرون میشه ، قدر خودتو بدون گلابی !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چند سال و چند عيد بايد از عمر تو بگذره تا آدم بشي؟...
  يک سال از عمرت گذشت، ولي باز تو هموني که بودي...
 فرشته دوست داشتني بهارمبارک!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هفت سين شمالي ها :
ساردين - سفيد ماهي - سوف ماهي - سفره ماهي - ساحل دريا - سفيد رود - سير ترشي
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هفت سين موزيسين ها :
سنتور - سه تار - سنج - ســـا ک سيفون - سه گاه - سمفوني - سورنا
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هفت سين ترياکيا :
سوخته - سوزن - سوراخ حقه - سيني - سماور - سورو سات - سستي
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مي‌دونم اگه بگم سال نو مبارک حالت از شنيدن اين جمله کليشه اي بهم مي خوره.
پس سال نو مبارک! 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ورود به اين عيد سعيد باستاني بنا به دلايل فني براي شما مسدود مي باشد . لطفا اصرار نفرماييد!
عيد شما مبارک 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  
هر روزتان نوروز، نوروزتان پيروز، نوروزتان امروز، امروزتان ديروز، ديروزتان پيروز، پيروزتان هر روز، اسگول شدي امروز!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
e
 . .. ei
. .. eid

 . ..
eide
 . .. eidele ghafel

 . ..
didi sale 89 ham tamoom shod
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  
سال گذشته مبارک ! انجمن عقب افتادگان ذهني 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با توجه به گران شدن نرخ sms پيشاپيش نوروز 90.91  ، تولدت ، تولدم ، پيوندتان و قدم نورسيده مبارک.نور به قبرت بباره  
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باتبريک سال نو
عاقبت زمستان رفت و رو سياهيش براي ما موند
..
...
....
....
حاجي فيرو 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  
سلام، ببخشيد اين موقع شب بيدارت كردم.
.
.
.
خواستم يادآوري كنم: سال نو شده.
.
.
.
. كم‌كم بايد از خواب زمستوني بيدار بشي 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آلبرت انيشتين، زکرياي رازي، اسحاق نيوتن، پروفسور حسابي، من و ساير دانشمندان، سال خوشي را براي شما آرزومنديم 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر به تيپ خود اهميت ميدهيد

اگر به دنبال لباس زيبا براي عيد هستيد

اگر شيک پوشي را دوست داريد ...

با ما تماس بگيريد.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
صنف پالان دوزان پايتخت 
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
 اين اس ام اس رو تا ....روز ديگه نخون
.
.
.
.
.
.
. چيه؟؟ فکر کردي ميخوام عيدو تبريک بگم؟؟
يادت باشه اولين کسي بودم که سال91 سرکارت گذاشتم
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ميتونم خواهش کنم سال تحويل بياي خونه ما؟

آخه سبزه خوشگل تر از تو پيدا نکردم
 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



تاریخ: یک شنبه 21 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری
 
  
باهوش ، باهوشتر و ... باهوشترین
 
 

 

                                                                       



ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 21 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

 

زنها از برقراری رابطه جنسی ميخواهند به عشق برسند.
اما مردان با عشق ورزی ميخواهند به رابطه جنسی برسند.
 
یارو ميره خونه، ميبينه زنش يه ساعت طلا دستشه،‌ ميگه:‌ خانم جان، اينو از كجا اوردي؟! زنه ميگه: يه ساعت دادم يه ساعت گرفتم!
 
چرا مهمانداران هواپيما رو از زنهاي خوشگل انتخاب ميكنن؟! كه هواپيما زودتر بلند شه!!!
 
یک دختر و پسر باهم داشتن قایم باشک بازی می کردن.
دختره به پسره میگه: من قایم میشم، اگه منو پیدا کردی بغلم کن و بوسم کن، اگر هم پیدا نکردی من زیر راه پله هام!!!
 
می دونی س.ک.س واسه پیر مردها مثل چیه؟   مثل اینه که بخواد با طناب بیلیارد بازی کنه!!!
 
یكی آزمايش ايدز ميده، جواب مثبت بوده، ميگه: عجب دوره و زمونه‌اي شده، آدم به دستاي خودش هم نميتونه اعتماد كنه!
رشتیه به دوستش ميگه يه جايي سراغ دارم اگه بريم شام ميدن ترياك ميدن بكشيم مشروب ميدن بخوريم كلي هم حال ميدن حموم مجاني داره و آخر سر هم 5000 تومن پول ميدن دوستش ميگه كجا ؟ ميگه من خودم نرفتم زنم رفته !!!!!!!
 
قزوینیه  می میره ، روحش به سمت سوراخ لایه ازن پرواز می کنه !
 
قزوینیه می ره پیش روانپزشک می پرسه ببخشید این کودک درونی که می گن کجاست؟
 
ساعت اگه بخوابه ضدحاله ولى دختر اگه بخوابه آخر حاله
 
فرق بین استرس - ترس-وحشت:
وقتی استرس داری که می فهمی زنت حاملست
وقتی می ترسی که می فهمی دوست دخترت حاملست
وقتی وحشت می کنی که می فهمی
هر دو تا شون حاملن
 
 
عشق ۶ مرحله داره : ۱: دیدار ۲: قرار ۳: بذار ۴: فشار ۵: درآر ۶: فرار ... به امید دیدار!
 
قزوينه به زنش ميگه بيا حرفاي عاشقونه بزنيم . خانومش ميگه باشه اول تو شروع كن.......قزوينيه میگه : داداشت خوبه عزيزم؟
 
 
راننده تاکسی : خانوم شما سومین زن حامله ایی هستی که امشب رسوندم فرودگاه! زن : اما من که حامله نیستم!؟! راننده : ما هنوز به فرودگاه نرسیدیما!!!
 
معلم : میخواین چیکاره بشبن ؟
علی : میخوام خلبان بشم...
مریم : میخوام دکتر بشم...
سارا : میخوام یه مادر خوب بشم...!!!
حامد : میخوام به سارا کمک کنم....!!!!!!
 
یه روز دو تا کون میرسن به هم کوناشونو می مالن به هم.یکی که داش رد می شد میگه دارین چه کار می کنید. می گن داریم دوکون باز میکنیم .
 به خروسه میگن چرا دست نداری میگه
وقتی مرغ سینه نداره دستو میخوام چکار
 
به یه لره میگن معما بگو میگه اگه
بگی تو شورتم چیه همشو میدم بخوری
 
از خره میپرسن: تو که هم بار میبری
هم کتک میخوری. به چه عشقی زنده ای ؟
میگه: همین که دونفر دعوا میکنن به هم بگن
کیر خر تو کس ننت تمام خستگیم در میاد
 
 
تبریک غضنفر:سالی پراز توأم وسرشار از آکنده برایتان مملو از لبریزم
 
رشتيه ميره دكتر، ميگه آقاي دكتر من ديروز رفتم خانه... دكتره ميگه: خب؟ هيچي قربان تو بشم، من يه چايي خوردم... خب... ديدم خانم صدايي ازش نيست... يه چايي خوردم.. ديدم لباسهاي خانم وسط اتاق ولوه.. خوب؟ هيچ چي دكتر جان، خيلي شك كردم، يه چايي خوردم... خب؟ خب به جمالت دكتر جان، آمدم ديدم خانم با يه آقاي غريبه رو تخت خوابيدن... تو چي كار كردي؟ من ولله خيلي عصباني شدم، يه چايي خوردم... بعد... بعد هيچي، خانم با اون آقا كارشون وخيم شد... تو چي كار كردي؟ سر ضرب يه چايي خوردم... خوب؟ جانم براتون بگه رفتم ديدم خانم با آقا داخل همديگه شدن... خب عزيزم تو چيكار كردي؟ خب دكتر جان بلافاصله آمدم خدمت شما ببينم اين همه چايي كه من خوردم ضرر نداره؟!
توانا بُوَد , هر که ‘ دارا ‘ بُوَد ….. 
زِ ‘ ثروت ‘ دلِ پیر , بُرنا بُوَد
 به ثروت هر آن ابله بی سواد ……
به نزد کسان ، به به ! چه آقا بود
 
دانشمندان به تازگی کشف کرده اندکه بعضی انسانهاغیر از کودک درون و خر درون و کرم درون
یه عدد سگ درون هم داریم !که بعضی اوقات به دنبال پاچه می گرده !
 
یه روز دو تا کون میرسن به هم کوناشونو می مالن به هم.یکی که داشته رد می شد میگه دارین چه کار می کنید. می گن داریم دوکون باز میکنیم .



تاریخ: یک شنبه 21 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه
خلاصه همسرغضنفر گفت :حال، ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟
غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم….
همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!
غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم … تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟
خلاصه
غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..

این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+

 

 

شما چیزی فهمیدید؟؟ !!!!!!!
این نامه رو فقط همسر غضنفر میفهمه چی نوشته شده
حال ترجمه از زبان همسرش   :
خط اول :حالت چه طوره زن ؟
خط دوم :بچه ها چه طورن ؟
خط سوم : مادرت چه طوره ؟
خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!
خط پنجم : فقط برگردم خونه….
خط ششم : می کشمت
خط هفتم :غضنفر از آلمان…



تاریخ: شنبه 20 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

فقط تو ایران میتونه ببینی :
از هر 2 تا تبلیغ تلویزیون یکی تبلیغ بانکه ، ولی مردم هر روز فقیر تر میشند
از هر 2 روز هفته یکیش تعطیله اما باز مردم افسرده تر میشند
از هر 2 نفر توی خیابون یه نفر لیسانس داره اما باز مردم بیکار تر میشند
از هر 2 تا خونه یکیش نوسازه اما مردم باز بی خانمان تر میشند
از هر 2 نفر یکی دماغش رو عمل کرده اما باز قیافه ها زیبا نمیشند
از هر 2 نفر یکی حاجی شده اما باز مردم بی خدا تر میشند!
فقط ی ایرانی میتونه:از بی قانـــونی مملکت بنـــالـــه,
اما موقــــع دعـــوا و درگیـــــری بگـــــه مملکت قانــــون داره!

فقط یه زن ایرانی
درباره زندگی دخترش میگه: شوهرش خیلی خوبه همش میبرتش مسافرت و تو خونه هم خیلی کمکش میکنه حتی پوشک بچه را هم خودش عوض میکنه ، دخترم خوشبخت شد واقعا!
درباره زندگی پسرش میگه:بیچاره هر چی پول در میاره باید خرج سفرهای خانم کنه!
از سر کار هم که خسته میاد خونه خانمش کلی ازش کار میکشه حتی زورش میاد پوشک بچشو خودش عوض کنه، پسرم بد بخت شد واقعا!!!

اینجا ایران است :
کارت شارژیو که مغازه دار4700میخره و ما 5500میخریم و 4900 شارژ میکنه بهش میگن 5000 تومنی !!!

فقط یه معلم ایرانی میتونه(البته از نوع اول دبستانی) برای ترسوندن دانش آموزاش و زود خوابیدن اونا بهشون بگه:من رفتارای شما رو تو خونه با دوربین میبینم! ))

فقط یه کارخونه ایرانـــی می تونـــــه بهــــت یه بستـــــه هوا بــــده که توش چــند تا دوونـــه چیپس هم اشانتـــــــــیون باشــــــــه!

فقط یه کودک ایرانی وقتی میره تو صف نونوایی هرچی صبر می‌کنه می‌بینه همش آخره صفه!

اینجا ایران است یعنی:

ببخشید اتوبوس 9:30 ساعت چند حرکت میکنه؟

ببخشید کارت شارژ دو تومنی دارین؟ چنده؟
فقط ی ایرانی میتونه:وقتی توی مهمونی یا عروسی آب خوردن گیرش نیاد،
قرص قندش رو با یک لیوان نوشابه بخوره!

فقط یه ایرانی میتونه وقتی تو ایرانه همش دنبال جانی واکر و شراب فرانسوی و
رستورانای مکزیکی و ایتالیایی باشه،
بعد وقتی رفت خارج در به در بگرده دنبال دوغ آبعلی و شراب شیراز و شربت سکنجبین و رب یک و یک !

فقط یه ایرانی میتونه ماشین خودشو با ریموت قفل کنه, ولی بعدش 4 تا دستگیره رو امتحان کنه که ببیــنـه قفل شده یا نه!

برای امتیاز دادن به وبلاگ ما بر روی وبلاگ برتر کلیک کنید و به این وبلاگ رای دهید اگه از وبلاگ خوشتون اومد مدیون هستی اگه رای ندی ناراحت میشم



تاریخ: یک شنبه 14 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

فقط ی ایرانی میتونه:صبح جمعه ساعت 6 با هزار مشقت و برنامه ریزی قبلی پاشه بره بیرون حلیم بخوره , پارک بره,ورزش هم کنه,
بعد ساعت 9 برگرده خونه بگیره تا ظهر بخوابه
فقط ی ایرانی میتونه:کند بودن رشد موهاشو بندازه گردن دست سنگین ارایشگر!

فقط خانومهای ایرانی هستن از یه هفته قبل از عروسی هی میگن
چی بپوشیم؟! .. چی بپوشیم؟!
اونوقت شب عروسی ؛ رسماً هیچی نمی پوشن
فقط ی ایرانی میتونه:اینو باور داشته باشه که اگه جفت راهنمای ماشین و روشن کنه، مجازه تو اتوبان دنده عقب حرکت کنه!

فقط تو ایران مدارسو 5شنبه ها تعطیل میکنن ولی به جاش بقیه هفته رو براش کلاس جبرانی در نظر میگیرن باپولهای آنچنانی !!!

تعمیرات مدل ایرانی‌:
۱-
درشو باز کردن و فوت کردن.
۲-
کامل باز کردن و دوباره بستن
۳-
محکم زدن(مثل به پشت کنترل تلویزیون).

فقط آسمون ایران میتونه : کمی ! تا قسمتی! نیمه ابری! همراه با بارش پراکنده!در برخی از نقاط باشه. . . ( آخر ادبیاته این جمله)! :

فقط در تهران که مردم شمال شهردر سال 2011میلادی و مردم جنوب شهر در سال 70 هجری قمری زندگی میکنن!

تنها ایرانیان که وقتی میخوان از خیابون رد شن به جا اینکه به چراغ عابر نگاه کنند
به ماشینا نگاه میکنن که کی خلوت میشه سریع رد شن!

اگه ورزشی به نام "سگ دو" وجود داشت ما ایرانیا حتما توش می تونستیم یه خودی نشون بدیم... !!!


فقط ی ایرانی میتونه:پیتزا رو با دوغ ,نوشابه رو با آبگوشت, سبزی رو با کوکوسبزی,
و کالباس رو با نون سنگک بخوره!
فقط ی ایرانی میتونه:بره قشم لباس بیاره تو خونه بفروشه و بگه اینارو از دبی و ترکیه اوردم!
فقط ی ایرانی میتونه:جلوی خودپرداز بانک با دیدن جمله لطفا منتظر بمانید استرس روبا بیشترین فشار تحمل کنه و با نگاهی ملتمسانه به دستگاه تو دلش بگه که اگه پول نمیدی جون هرکی دوست داری کارتم رو بده و بعد از دیدن جمله دستگاه در حال شمارش وجه می باشد به ناگاه آرامش تمام وجودش رو فرا بگیره دقیقا مثل فرود موفقیت آمیز هواپیما اونم در فرودگاه مشهد !!!


فقط ی ایرانی میتونه:وقتی میخواد بره عروسی در به در دنبال یکی بگرده که کراواتشو براش گره بزنه


فقط ی ایرانی میتونه:اول از دستشویی بیاد بیرون بعد زیپ و کمربندشو ببنده :|

فقط یه ایرونی میتونه اینجوری آشپزی کنه و به نظرش هم آخر برنامه آشپزیه:
آشپزی سامان گلریز: ماهیتابه چدنی دسینی رو میذارید روی گاز پنج شعله سامسونگ که با ضمانت سام سرویس عرضه میشه,یه کمی روغن لادن دوست تو و من رو بریزید توش و یا از کره اطلس طلایی استفاده کنید, دو تا هم تخم مرغ تلاونگ بندازید داخلش,اگر در حین کار خسته شدید میتونید از ماساژور شاندرمن استفاده کنید,دیدید که چه سریع یه غذای خوب آماده شد!
تا برنامه بعد همتون رو میسپارم به خدای بزرگ و بیمه سینا و ایران و دانا !!


فقط ی ایرانی میتونه:وقتی مامور آمارگیر میاد در خونه اشون،بگه شرمنده من اینجا مهمونم,صاحبخونه رفته مسافرت!


فقط ی ایرانی میتونه:
2
سال بره سربازی 30 سال تعریف کنه
فقط ی ایرانی میتونه:بـــــه نوشابـــــه "نارنـــجــی" بگــــه "زرد"!
فقط ی ایرانی میتونه:بعد از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه اِاا رفت رو پیغامگیرشون و سریعاً تلفن رو قطع کنه!

فقط یه ایرانی میتونه طوری زل زل نگات کنه تو خیابان که نفهمی خوشگلی یا زیپت بازه !




تاریخ: یک شنبه 14 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

 

پسرها:
۱- با ماشين ميرن به بانک، پارک ميکنن، ميرن دم دستگاه عابر بانک.
۲- کارت رو داخل دستگاه ميذارن.
۳- کد رمز رو ميزنن، مبلغ درخواستی رو وارد ميکنن.
۴- پول و کارت رو ميگيرن و ميرن.

دخترها:
۱- با ماشين ميرن دم بانک.
۲- در آينه آرايششون رو چک ميکنن.
۳- به خودشون عطر ميزنن.
۴ - احتمالاً موهاشون رو هم چک ميکنن.
۵- در پارک کردن ماشين مشکل پيدا ميکنن.
۶- در پارک کردن ماشين خيلی مشکل پيدا ميکنن.
۷- بلاخره ماشين رو پارک ميکنن.
۸- توی کيفشون دنبال کارتشون ميگردن.
۹- کارت رو داخل دستگاه ميذارن، کارت توسط ماشين پذيرفته نميشه.
۱۰- کارت تلفن رو ميندازن توی کيفشون.
۱۱- دنبال کارت عابربانکشون ميگردن.
۱۲- کارت رو وارد دستگاه ميکنن.
۱۳- توی کيفشون دنبال تيکه کاغذی که کد رمز رو روش ياداشت کردن ميگردن.
۱۴- کد رمز رو وارد ميکنن.
۱۵- ۲دقيقه قسمت راهنمای دستگاه رو ميخونن.
۱۶- کنسل ميکنن.
۱۷- دوباره کد رمز رو ميزنن.
۱۸- کنسل ميکنن.
۱۹- دوست پسرشون رو صدا ميزنن که کد صحيح رو براشون وارد کنه.
۲۰- مبلغ درخواستی رو ميزنن.
۲۱- دستگاه ارور (خطا) ميده.
۲۲- مبلغ بيشتری رو درخواست ميکنن.
۲۳- دستگاه ارور (خطا) ميده.
۲۴- بيشترين مبلغ ممکن در خواست ميکنن.
۲۵- انگشتاشون رو برای شانس رو هم ميذارن.
۲۶- پول رو ميگيرن.
۲۷- برميگردن به ماشين.
۲۸- آرايششون رو توی آينه عقب چک ميکنن.
۲۹- توی کيفشون دنبال سويچ ماشين ميگردن.
۳۰- استارت ميزنن.
۳۱- پنجاه متر ميرن جلو.
۳۲- ماشين رو نگه ميدارن.
۳۳- دوباره برميگردن جلوی بانک.
۳۴- از ماشين پياده ميشن.
۳۵- کارتشون رو از دستگاه عابربانک برميدارن. (حواس نمیذاربرای آدم)
۳۶- سوار ماشين ميشن.
۳۷- کارت رو پرت ميکنن روی صندلی کنار راننده.
۳۸- آرايششون رو توی آينه چک ميکنن.
۳۹- احتمالاً يه نگاهی هم به موهاشون ميندازن.
۴۰- مندازن توی خيابون اشتباه.
۴۱- برميگردن.
۴۲- ميندازن توی خيابون درست.
۴۳- پنج کيلومتر ميرن جلو.
۴۴- ترمز دستی رو آزاد ميکنن. (ميگم چرا انقدر يواش ميره)...



تاریخ: یک شنبه 14 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

 

همه چی آرومه (بخونش........ باحاله)

شلوارا کوتاهه، مانتوها چسبونه


دوهزارتا لیلی واسه هر مجنونه

من چه قد خوشبختم همه چی آرومه

مانتوها چسبونن، همه چی معلومه!

بگو این آرایش تا ابد پابرجاس

حالا که خط چشم تو نگاهت پیداس!

من چه قد خوشبختم زندگی آسونه

زندگی شیرینه همه چی ارزونه

همهچی آرومه غصه ها خوابیدن

پول خوبی میدن واسه ی زاییدن!

ما چه قد خوشبختیم همه چی آرومه


چه کسی بیکاره؟ چه کسی محرومه؟

غول بدبختی رو غول خوشبختی خورد

هرچی که مشکل بود همه رو لولو برد!

قاضیا بیکارن زندونا تعطیله


پایه ی میز کسی نیست کلی میله

شیشه ی نوشابه جز واسه خوردن نیست

کار وانت غیر از پرتقال بردن نیست!

تو خیابون غیر از لیلی و مجنون نیست

روی هیچ دیواری قطره های خون نیست

نیست اصلا سانسور سایت ها فیلتر نیست

توی میزگردا پشت هم زرزر نیست!

اون قدر خوشبختم اون قدر خوشحالم

که به بعضی جاها وازلین میمالم!

زده زیر دلمون خوشی ِ افراطی...


من نخوردم چیزی یا نکردم قاطی!

این ترانه ی قشنگ(همهچی آرومه)


اثری از من نیست، اثر باتومه!




تاریخ: یک شنبه 14 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

عکسهای خنده دار سوژه های داغ وطنی (6)



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 13 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

kocholo.org



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 13 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 13 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری
 
توی ژاپن: جوان اولي از عشق جوان دومي نسبت به دختر محبوبش متاثر ميشه و خودکشي مي کنه جوان دومي هم از مرگ همنوع خودش اونقدر اندوهگين ميشه که خودکشي مي کنه بعدش براي دختر ژاپني هم چاره اي جز خودکشي نيست؛
 

توي اسپانيا: مرد اولي توي دوئل ، مرد دومي رو از پاي در مياره و با زن محبوبش به آمريکاي جنوبي فرار مي کنن؛ 

 

توي انگلستان: دو تا عاشق با کمال خونسردي حل قضيه رو به يه شرط بندي توي مسابقه ء اسب سواري موکول مي کنن اسب هر کدوم برنده شد ، معشوق مال اون ميشه؛

توي فرانسه: خيلي کم کار به جاهاي باريک مي کشه دو تا مرد با همديگه توافق مي کنن که خانم مدتي مال اولي و مدتي مال دومي باشه؛ 

توي استراليا: دو تا مرد بر سر ازدواج با معشوق مشترک سالها مشاجره مي کنن اين مشاجره اونقدر طول مي کشه تا يکي از طرفين پير بشه و بميره ، يا از يه مرضي بميره اونوقت اونکه زنده مونده با خيال راحت به مقصودش مي رسه؛

توي قفقاز: جوان اولي دختر محبوب رو بر مي داره و فرار مي کنه دومي هم دختر رو از چنگ اولي مي دزده و پا به فرار مي ذاره باز اولي همين کار رو مي کنه و اين ماجرا دائما تکرار ميشه؛

توي نروژ: معشوقه دو مرد براي اينکه به جدال و دعواي اونها خاتمه بده خودشو از بالاي ساختمون مرتفعي ميندازه پايين و غائله ختم ميشه؛

توي آفريقا: قضيه خيلي ساده ست و جاي اختلاف نيست دو تا مرد ، زني رو که مي خوان عقد مي کنن و علاوه بر اون ، بيست تا زن ديگه هم مي گيرن؛

توي مکزيک: کار به زد و خورد خونيني مي کشه و يکي از طرفين کشته ميشه ولي بعدش اونکه رقيبش رو کشته از دختر مورد نظر دلسرد ميشه و دخترک بي شوهر مي مونه؛

توي آمريکا: حل قضيه بستگي به زن داره و هر کس رو انتخاب کرد با اون ازدواج مي کنه؛

توي ايران: فقط پول موضوع رو حل مي کنه پدر و مادر دختر مي شينن با همديگه مشورت مي کنن و خواستگاري که پولدار تر و گردن کلفت تره رو انتخاب مي کنن عاشق شکست خورده اگه توي عشقش جدي باشه يا بايد خودشو بکشه يا رقيب رو از ميدون به در کنه يا افسردگي مي گيره !




تاریخ: پنج شنبه 11 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

صبح ساعت ۵

 

قدیم: به آهستگی از خواب بیدار می‌شود. نماز میخواند و سپس به لانه مرغها میرود تا تخم مرغها را جمع کند
جدید: مثل خرچنگ به رختخواب چسبیده و خر و پف میکند.

صبح ساعت ۶
قدیم: شیر گاو را دوشیده است ، چای را دم کرده است ، سفره صبحانه را باعشق و علاقه انداخته و با مهربانی مشغول بوسیدن صورت آقای شوهر است تا از خواب بیدار شود.جدید: بازهم خوابیده است

صبح ساعت ۷
قدیم: مشغول مشایعت آقای شوهر است که از در خانه بیرون می رود و هزار تا دعا و صلوات برای سلامتی شوهر کرده و پشت سرش به او فوت میکند.
جدید: هنوز کپیده است.

صبح ساعت ۱۱
قدیم: مشغول رسیدگی به بچه ها و پاک کردن لپه برای درست کردن ناهار است.
جدید: تازه چشمانش را با هزار تا ناز و عشوه باز کرده و با دست در حال بررسی جوش های روی صورتش است

ظهر ساعت ۱۲
قدیم: مشغول مزه کردن پلو به جهت تنظیم نمک آن است.جدید: در حال آرایش کردن با همسایه طبقه بالا در مورد انواع مدیتیشن صحبت می‌کند
ظهر ساعت ۱۳
قدیم: در حال شستن جوراب و لباس‌های آقای خانه درون طشت وسط حیاط خلوت میباشد.جدید: در حال روشن کردن ماشین لباسشویی ، ماشین ظرفشویی و البته غرغر کردن است.

ظهر ساعت ۱۴
قدیم: در حال مالیدن پای آقای شوهر که برای خوردن ناهار به خانه آمده است میباشد. جهت حض جمیل بردن آقای شوهر ، دامن گل گلی خود را پوشیده است.
جدید: در حال انداختن یک غذای آماده درون میکرفر بوده و در همان حال در حال تماشای Farsi1 می‌باشد.

ظهر ساعت ۱۵
قدیم: در حال جارو کردن حیاط خانه و تمیز کردن لانه مرغها و بردن علوفه برای گاوشان می‌باشد.
جدید: با یکی از دوستانش به پاساژ صدف برای خرید رفته است.

عصر ساعت ۱۶
قدیم: مشغول شستن پاهای کودکشان است که به دلیل دویدن در کوچه خونی شده است.
جدید: در حال پرو کردن لباس‌های خریداری شده است. در همان حال هم نیم نگاهی هم به شکم خود دارد که جدیداً چاقی را فریاد می‌کشد.

عصر ساعت ۱۷
قدیم: دم در خانه ایستاده است تا آقای شوهر بیاید.
جدید: در لابی نشسته است تا با آقای شوهر به خرید برود.

عصر ساعت ۱۸
قدیم: برای شوهر خود چای آورده و مانند یک خانم کنار شوهرش در حال صحبت با او است.
جدید: از این مغازه به آن مغازه شوهر بیچاره خود را می‌برد.

شب ساعت ۱۹
قدیم: سفره شام را انداخته و شوهر را برای خوردن شام دعوت میکند.
جدید: هنوز در حال خرید است.

شب ساعت ۲۰
قدیم: در حال شستن ظروف شام ، کنار حوضه خانه است.جدید: کماکان در حال خرید است.

شب ساعت ۲۱
قدیم: در حال چاق نمودن قلیان آقای همسر میباشد.
جدید: در رستوران ، پیتزا میل می‌فرمایند.

شب ساعت ۲۲
قدیم: رختخواب ها را پهن کرده است برای خوابیدن . در حال ریختن گل سرخ روی متکای آقای خانه است تا خوش بو شود.جدید: در حال غرغر کردن بر سر وضعیت ترافیک است.

شب ساعت ۲۳ و ۲۴
قدیم:
جدید: در حال مشاهده TV هستند ایشون ، لطفاً مزاحم نشوید…

 




تاریخ: چهار شنبه 10 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری
دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟
پسر: آره عزیز دلم
دختر: منتظرم میمونی ؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم
دختر: خیلی دوستت دارم
پسر: عاشقتم عزیزم
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به
هوش می آمد ، به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد
پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی
دختر: ولی اون کجاست ؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت ؟
پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟
دختر: بی درنگ یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟
چرا به من کسی چیزی نگفته بود ؟ بی امان گریه میکرد""
.
.
.
.
.

پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میادSmilie_girl_119Smilie_girl_119Smilie_girl_119



تاریخ: جمعه 5 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

 به لره میگن: ببخشید شما لرید؟‌ میگه: نه پس انم با این سبیل پهنم؟!

...................................................................................
دریای غم ساحل ندارد. لرا همشو آسفالت کردند  
...................................................................
 
لره باباش آتیش می‌گیره، جو می‌گیردش، از رو باباش می‌پره  
...................................................................
 
از لره در مورد آمریکا سوال می‌کنند میگه: والا یه پاش تو عراقه، یه پاش تو  
افغانستانه، فکر کنم میخواد برینه به ایران
...................................................................
 
لره جونش به لبش میرسه، تف می‌کنه می‌میره  
...................................................................
 
به لره میگن: جسم شفاف چیه؟ میگه: جسمی که از این ورش اون ورش دیده شه. میگن: مثال  
بزن: میگه: نردبون
 
 

...................................................................

از لره میپرسن به 5 تا دختر که رو یه میله نشسته ان چی میگن؟ میگه: یه سیخ جیگر  

...................................................................
  
لره بعد از2سال ازسربازی برمیگرده،تو کوچه داداشش رو می بینه که ریشش بلند شده و خیلی ناراحته،ازش می پرسه چی شده چرا ناراحتی،داداشش چپ چپ 
نگاهش می کنه وجواب نمیده.میره درخونه اون یکی داداشش رو می بینه که اون هم با ریشهای بلند وقیافه ناراحت نگا نگاهش میکنه،خیلی نگران میشه،می پرسه چه اتفاقی افتاده؟بابا طوری شده.اونم محلش نمیزاره.میره تو خونه باباشو می بینه که ریشش حسابی بلند شده وخیلی ناراحته میگه من می دونم که نه نه طوریش شده باباش با عصبانیت میگه پدرسوخته موقعی که داشتی می رفتی خدمت ریش تراش رو کجا بردی


ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 5 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

 

 

 

 

..



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 3 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

 

 
کاش میشد بوسه ها را قاب کرد
 
مثل نامه سوی هم پرتاب کرد
 
کاش میشد عشق را تقسیم کرد
 
مثل تک شاخه گلی تقدیم کرد .
......................................................................
 
تحقیقات دانشمندان نشون داده
جمله ” تا۵ دقیقه دیگه آماده ام.” خانوما
و جمله ” تا ۵ دقیقه خونه ام.” آقایون
یه معنی رو میده!!!


ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 3 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری


 

 
 
1 برداشتن ابرو به میزان کافی  (وای وای چه کارزشتی)
 

2 کشیدن سیگار همراه چوب سیگار (هییییییییییییین)
 

3 بحث در مورد انتخابات ریاست جمهوری امریکا  (هههههههه)


4 نگرفتن ناخن های دست(ناخن دراز واهو واهو واه
 

5 بی اطلاعی از برنامه های تلویزیون (زیاد مهم نیس)


6 گوش دادن موسیقی بی کلام (چه بد)


7 نوشیدن نوشابه های انرژی زا (احمقانه ترین کا ممکن)


8 اظهار عدم تمایل به ازدواج (رو را بنازم)


9 تظاهر به عصبی بودن (واااااای خدای من چقد ازشون ترسیدم)


10 بحث در مورد فضای سیاسی کشور(خنده داره)
 



تاریخ: سه شنبه 2 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری
 
1-دیگه کی بود که دخترها مسخرشون کنن. 

2-دیگه کی بود که با دیدن دخترها دست وپایش شل بشود؟

 

3-دیگه کی بود که دخترها خرش کنند؟

4-دیگه کی بود که دخترها سرشون داد بزنند؟

5-دیگه کی بود که ساعت 7صبح مثل کشیکی ها دم در خونه دختر ها واسته؟(ونگهبانی بده؟)

6-دیگه کی بود که داداش دخترها به باد کتکش بگیره؟

7-دیگه کی بود که برای عشق دخترها بخونه؟

8-دیگه کی بود که بابا هر روز عین خر ازش کار بکشه؟

 

حالا اگر دختر ها نبودند چی می شد؟

 1-دیگه کی بود که به بابا مربا بده ؟

 2-دیگه کی بود که پسرها را خمار کنه؟

3-دیگه کی بود که پسر ها را سرکار بذاره؟

4_دیگه کی بود که حال پسر ها را بگیره؟

 5-دیگه کی بود که عین فرشته مهربون که سر راه پینوکیو سبز بشه اونو از دروغ گویی باز داره؟

 




تاریخ: سه شنبه 2 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط مری

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 456
بازدید کل : 117234
تعداد مطالب : 64
تعداد نظرات : 42
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



Play Bike Mania On Ice

<-PollName->

<-PollItems->